وقتی تصمیم گرفتم برای چند روز به اندلس اسپانیا سفر کنم، تنها دوربینی که همراه داشتم vivo X300 Pro بود. میخواستم ببینم آیا واقعاً این گوشی که همه از قدرت عکاسیاش حرف میزنند، میتواند جای دوربین حرفهای را بگیرد یا نه. راستش را بخواهی، وقتی برگشتم، جوابم کاملاً روشن بود: این گوشی فقط یک موبایل نیست؛ یک «دوربین همراه تمامعیار» است.
در اولین قدم، چیزی که توی سفر توجهم را جلب کرد بالانس فوقالعاده نوردهی بود. تقریباً هیچ عکسی نمیدیدم که خراب شده باشد؛ نه نور زیاد، نه سایههای بیمعنی. دوربین اصلیش با لنز ۵۰ مگاپیکسلی و پردازش ZEISS کاری میکرد عکسها از همان لحظهای که گرفتم، آماده انتشار باشند. حتی اگر در کوچههای تنگ سویل بودم یا مقابل یک بنای تاریخی روشن.
در ادامه، نرمافزار دوربین چیزی بود که واقعاً تجربه را کاملتر کرد. رابط کاربری سریع، ساده، و در عین حال پر از قابلیتهای کاربردی. مثلاً میتونستم پیشفرض روشنایی، کنتراست یا اشباع رنگ رو طوری تنظیم کنم که همیشه مطابق سلیقه من باشد. این یعنی هر بار که روی شاتر میزدم، خروجی از قبل همان چیزی بود که میخواستم.
یکی از ویژگیهایی که در خیابانهای اسپانیا عاشقش شدم، Street Photography Mode بود. کافی بود دوربین را بالا بیاورم تا در همان لحظه بتوانم لحظههای گذرا را شکار کنم. مردم، گردشگرها، فروشندههای محلی… همه در بهترین زمان ثبت میشدند. فوکوس روی چهرهها و بدن سوژهها سریع، دقیق و بدون دردسر بود. حتی اگر سوژه در حال حرکت بود، ویژگی Smart Focus کمک میکرد فوکوس قفل شود و سوژه را دنبال کند.
البته برای پرندگان چندان موفق نبود و این تنها جایی بود که دوربین گوشی vivo X300 Pro کمی مرا ناامید کرد.
وقتی میگویم این گوشی شبیه یک دوربین کامل است، فقط به لنز و سنسور اشاره نمیکنم. بخش ویرایش تصویر هم فوقالعاده کاربردی است.
چند قابلیت که واقعاً بهدردم خورد:
AI Eraser برای پاک کردن آدمهای اضافی
استخراج متن از داخل عکسها
تبدیل عکسها به PDF یا حتی PPT
در یکی از روزهای سفر مجبور شدم یک فایل را امضا کنم و برگردانم. فقط کافی بود از برگه عکس بگیرم، آن را پردازش کنم، امضا کنم و به صورت PDF بفرستم. واقعاً راحت بود.
برای این سفر یک Professional Camera Grip هم همراه داشتم. اگر بخواهم خلاصه بگویم: تجربه عکاسی را چند برابر واقعیتر کرد. با گریپ میتوانستم گوشی را مثل یک دوربین کامپکت از جیب بیرون بکشم و همان لحظه عکس بگیرم. دکمه شاتر فیزیکی، تغییر سریع زوم، و حس گرفتن یک دوربین واقعی چیزی بود که هیچ گوشی دیگری به من نداده بود.
در کنار گریپ میتوانستم فیلتر UV و پلاریزر ۶۲ میلیمتری هم استفاده کنم. البته پلاریزر تأثیر چندانی نداشت و بهنظر میرسد به دلیل موقعیت لنز، اثرش مثل دوربینهای حرفهای نبود.
وقتی در پارک یا کنار رودخانه قدم میزدم، مرور عکسها روی نمایشگر AMOLED روشن و دقیق گوشی لذتبخش بود. زیر شدیدترین نور هم کاملاً قابل دیدن بود و رنگها آنقدر زنده بودند که عکسها گاهی حتی بهتر از چیزی که روی لپتاپ میدیدم، نمایش داده میشد.
این ویژگی باعث شد همان لحظه تصمیم بگیرم چه عکسهایی را نگه دارم، برش بزنم، یا ویرایش کنم.
اگر بخواهیم واقعبین باشیم، هیچ دستگاه کاملی وجود ندارد. نقطه ضعف جدی vivo X300 Pro باتری آن است. با استفاده ترکیبی از نقشه، دوربین، شبکههای اجتماعی و مرور عکسها، حوالی ظهر شارژ تمام میشد. گریپ عکاسی کمی کمک میکرد، اما فقط یک تا دو ساعت بیشتر.
اگر قصد داری یک روز کامل بیرون باشی و زیاد عکس بگیری، پاوربانک باید همراهت باشد.
اگر به داستان برند ویوو علاقه داری یا اگر میخوای اطلاعات بیشتری کسب کنی کلیک کن.
اگر فضای ذخیرهسازی زیاد داری و سفرهای تصویری و لحظهنگاری بخشی از زندگیات است، vivo X300 Pro یکی از بهترین انتخابهای ۲۰۲۵ است. کیفیت عکسها عالی است، نرمافزار دوربین پختهتر از همیشه است و امکانات ویرایش عکس باعث میشود دیگر به لپتاپ یا اپهای جانبی نیاز نداشته باشی.
ولی اگر اولویت اولت باتری یا عکاسی با فیلترهای حرفهای است، شاید لازم باشد دوباره انتخابت را بررسی کنی.
در مجموع:
vivo X300 Pro گوشیای است که برای عاشقان عکاسی ساخته شده — نه فقط کاربران معمولی.
ارسال دیدگاه برای این نوشته بسته می باشد.